×
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰
گلبن عشق تو بیخار آمدست
هر گلی را صد خریدار آمدست
عالمی را از جفای عشق تو
پای و پیشانی به دیوار آمدست
حسن را تا کردهای بازار تیز
[...]
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵
لعل گلرنگت شکربار آمدست
قسم من زان گل همه خار آمدست
گو لبت بر من جهان بفروش ازانک
صد جهان جانش خریدار آمدست
پاره دل زانم که در دل دوختن
[...]
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶
چون کنم معشوق عیار آمدست
دشنه در کف سوی بازار آمدست
دشنهٔ او تشنهٔ خون دل است
لاجرم خونریز و خونخوار آمدست
همچنان کان پسته میریزد شکر
[...]
عطار » منطقالطیر » داستان همای » احوال سلطان محمود در آن جهان
حق که سلطان جهاندار آمدست
سلطنت او را سزاوار آمدست
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۲ - آغاز كتاب
سالک فکرت که در کار آمدست
نه ز عقل از دل پدیدار آمدست