گنجور

 
انوری

گلبن عشق تو بی‌خار آمدست

هر گلی را صد خریدار آمدست

عالمی را از جفای عشق تو

پای و پیشانی به دیوار آمدست

حسن را تا کرده‌ای بازار تیز

فتنه از خانه به بازار آمدست

باز کاری درگرفتستی مگر

نو گرفتی تازه در کار آمدست

تا ترا جان جهان خواند انوری

در جهان شوری پدیدار آمدست