گنجور

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

ترک عقل ذوفنون کردیم ما

خویش در عشق آزمون کردیم ما

بند رهرو بود چون عقل و جنون

ترک این عقل و جنون کردیم ما

خانه را پرداختیم از هست و نیست

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴

 

خواهم ایدل محو دیدارت کنم

جلوه گاه روی دلدارت کنم

واله آن ماه رخسارت کنم

بسته آن زلف طرارت کنم

در بلای عشق دلدارت کنم

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۱

 

وقت عیش و وقت نوش است ای صنم

گاه ترک عقل و هوش است ای صنم

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۲

 

روی بر هر کس کنی با تیغ تیز

رو به او آورده بخت مقبلش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۸

 

نوزده بگذشت از جیم دوم

همچو ماهی شد نهان ماهی بخاک

بود در خور ماهش ار گفتی روی

هر زمان از مهر دل روحی فلاک

شاید ار سوزد فلک را دل بر او

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۳

 

صهر شاهنشه ظهیرالدوله کاوست

با فقیر از همدمی چون لحم و پوست

وی مرا آمد بشوق و ابتهاج

که بنائی کرده‌ام اندر عراج

خواهم اول تو در آن محکم بنا

[...]

صفی علیشاه
 
 
sunny dark_mode