نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - و من نتایج افکاره
جامه چون درتوله است از قنطره
در کدینه گشت پاره یکسره
مفرش از جرجانی و مخفی شمار
در جهای خط و حبر محبره
لشکر موئینه را صوف بین
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - شیخ سعدی فرماید
بس بگردید و بگردد روزگار
دل بدنیا در نبندد هوشیار
در جواب او
بس بپوشید و بپوشد روزگار
خلق را رخت زمستان وبهار
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - نیر کرمانی فرماید
سرو بالای تو سر تا پا خوش است
راستی آن قامت زیبا خوش است
قد صوف سبز سرتا پا خوش است
وان بزکتان ببریک لاخوش است
هر که میگیرد دلارامی ببر
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۶ - سید نعمت الله فرماید
دل ندارد هر که او را درد نیست
وانکه این دردش نباشد مرد نیست
جامه بیچاک صاحبدرد نیست
غیر یکتائی بپوشش فرد نیست
از گل بستان چو نازی پیش ما
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۷ - وله فی هذا الوزن قدس الله روحه
خوشتر از حمام و رخت پاک نیست
کهنه گر باشد لباست باک نیست
هر که در بر جامه خود میدرد
در حقیقت صاحب ادراک نیست
از همه رختی ببرمیکن مله
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۶۲ - مولانای رومی فرماید
نگارا مردگان از جان چه دانند
کلاغان قدر تابستان چه دانند
نیفتد جمله با احوال پرده
که سلطانان غم دربان چه دانند
بصوف زاغکی کم زروسی
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۱۵
گرچه سلطانست در جمع رخوت
جامه قلبست چون شد دامنش
این معما هر که چون بند قبا
میگشاید میدهم پیراهنش
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۷
از رخوتم عاریت کردی طلب
(چون برم از پیش یاری آمدی)
از فراش خانه هیچم کم نبود
(گر بمن خرم نکاری آمدی)
جامه بودی مرا از صوف نیز
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایشنامه
گر در آمد بقچه را زد دور باش
گفت ای خسقی زوالا دور باش