×
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳
ای خجل با روی و زلفت روز و شب
مانده ام با روی و زلفت در عجب
رویت از روز است یا روز از رخت
شب ز زلف توست یا زلفت ز شب
کرده ای از روی روزی مختصر
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰
بت سرو قدی و سرو سمن بر
نگار سخن گوی و ماه سخن ور
قد و عارض توست شمشاد و لاله
لب و بوسه توست یاقوت و شکر
سرین تو و عشق من هست فربه
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۰
روزگار نوبهار آید همی
غمگنان را غمگسار آید همی
وقت شادی و نشاط آید همی
نوبت بوس و کنار آید همی
باغ پر گل گشت و هر ساعت ز ابر
[...]