همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۹
عاقلان از غافلان اسرار خود پوشیدهاند
آب حیوان در میان تیرگی نوشیدهاند
رنگ حرص وشهوت از آیینه دل بردهاند
تا در آن آیینه عکس روی دلبر دیدهاند
جان خود در زلف کافرکیش جانان بستهاند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۶۶
نیست در روی زمین، یک کف زمین بیانقلاب
وقت آنان خوش که در زیر زمین خوابیدهاند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸۷
دوربینانی که در پرداز دل کوشیدهاند
چهره صبح قیامت را همین جا دیدهاند
از دو چشم دوربین در زندگی روشندلان
در ترازوی قیامت خویش را سنجیدهاند
نیستند از فکر صید خلق غافل زاهدان
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۲
صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده اند
دامن خود را از آن چون دام ماهی چیده اند
مولوی پر تکیه بر علمت مکن پرگاروار
آهنین پایان در این ره بیشتر لغزیده اند
قدر خود بنگر به میزان تمیز اهل طبع
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۱
لاله و گل چشمک رمز خوان فهمیدهاند
زعفرانی هست کاینها بر وفا خندیدهاند
زین گلستانم به گوش آواز دردی می رسد
رنگ و بویی نیست اینجا بلبلان نالیدهاند
برغرور فرصت ما تا کجا خندد شباب
[...]
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶۵ - دیوانه و زنجیر
گفت با زنجیر، در زندان شبی دیوانهای
عاقلان پیداست، کز دیوانگان ترسیدهاند
من بدین زنجیر ارزیدم که بستندم بپای
کاش میپرسید کس، کایشان بچند ارزیدهاند
دوش سنگی چند پنهان کردم اندر آستین
[...]