گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷۱

 

سینه را از آرزو چون بی نیازان پاک کن

از دل بی مدعا خون در دل افلاک کن

برنمی آیی به شرم نوبهار رستخیز

دانه خود را بسوزان، آنگهی در خاک کن

تا نیفتاده است از پرگار، غربال بدن

[...]

صائب تبریزی
 

صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۴ - و برای او فی النصیحه

 

اولا کبر و تکبر را ز دامن پاک کن

پس به فرق شهوت و عجب و تمنا خاک کن

جامه منت به تیغ بی‌نیازی چاک کن

روح قدسی شو چو عیسی جای در افلاک کن

صامت بروجردی
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

 

تا توانی دفع غم از خاطر غمناک کن

در جهان گریاندن آسانست اشکی پاک کن

گر نسیم فیض خواهی از گلستان وجود

یک سحر چون گل به عشق او گریبان چاک کن

هرکه بار او سبکتر راه او نزدیکتر

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۱

 

از غبار خودنمائیها عمل را پاک کن

دانه تا حاصل دهد پنهان بزیر خاک کن

تا جمال شاهد مقصودت آید در نظر

زنگ غفلت پاک از آئینهٔ ادراک کن

عالم اکبر توئی هم‌صحبت عالم گزین

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode