×
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷
نه همین از بخت بد طوفان ز عمان دیدهام
دایم از جوش تری از قطره طغیان دیدهام
صد خلل در راحت تنهاییم افتاد اگر
زآشنایان گردبادی در بیابان دیدهام
از غم بیخانمانی گریهام رو داده است
[...]
![کلیم](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/kalim.gif)
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۷
دی صبا را همنشین زلف جانان دیدهام
دوش ازین سودا بسی خواب پریشان دیدهام
بر مثال حلقة زنجیرِ زلف مهوشان
چشم تا وا کردهام بر روی جانان دیدهام
می شوم دیوانه زنجیرم کنید ای دوستان
[...]
![فیاض لاهیجی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/fayyaz.gif)
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۸
دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ام
گل به دامان هوا از گرد جولان دیده ام
داشت امشب یاد گرمیهایش دل را در میان
تا سحر پروانه ای را در چراغان دیده ام
گشت در پیری بهار خاطرم یاد کسی
[...]
![جویای تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/jooya.gif)
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۰
دادهام جان رو نما تا روی جانان دیدهام
گرچه دشوار است دیدارش من آسان دیدهام
خار میآید گل و سنبل بچشمم از دمی
کان رخ گلگون و آن زلف پریشان دیدهام
کی شود یارب شب وصل آید و من با حبیب
[...]
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)