سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۷
جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا شود
تا دری بر رویم از پیشانی او وا شود
زود برخیزم به تعظیمش ز جا چون گردباد
از کنار دشت اگر سرگشته یی پیدا شود
حسن روزافزون او خواهد صف دلها شکست
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۵
آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود
قطره دریا می شود چون واصل دریا شود
قفل بر مخزن نشان مایه داریهای اوست
راز عشق از بستن لب بیشتر رسوا شود
قامت و رفتار او را دید چون سرو چمن
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۷
آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شود
قطره دریا می شود چون واصل دریا شود
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶
هرکجا آیینه رخسار او پیدا شود
طوطی تصویر از شوق رخش گویا شود
دادن جان و گرفتن داغ او نقش من است
دیده کجبین اگر بگذارد این سودا شود
گفته بودی میکنم امشب تو را قربان خویش
[...]
صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در مدح جناب مسلم بن عقیل(ع)
مرد را در بذل جان مردانگی پیدا شود
هر که از جان بگذرد این رتبه را دارا شود
امتحان دوستی در زیر شمشیر بلاست
افتخار عاشقان از سود این سودا شود
هر که سرگردان بود چونگو به چوگان محن
[...]