گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۶

 

رقص او تنها نه گرم پیچ و تابم کرده است

شعلهٔ آواز پرسوزش کبابم کرده است

‏ عشق را نازم که بهر سکهٔ داغ جنون

از همه افراد عالم انتخابم کرده است

با زمین هموار گشتن در ره فقر و فنا

[...]

جویای تبریزی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۵۰

 

دوش با یک جام می ساقی خرابم کرده است

نیز آباد از یکی جام شرابم کرده است

در حساب عاقلان از من بود دیوانه تر

پیر دانشمند، اگر عاقل خطابم کرده است

پوستها از سر کشیدستم چو گردون روز حشر

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶۱

 

شیخ و زاهد دوش اگر منع از شرابم کرده است

ساقی از یک جام می امشب خرابم کرده است

راست گفته است، از حدیث راست رنجیدن خطا است

شیخنا زندیق و ملحد، گر خطابم کرده است

گر مرا رسوای عالم کرد عشقش باک نیست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۸۳

 

آب بودم صحبت آذر گلابم کرده است

خاک بودم کیمیاگر زر نابم کرده است

بنده پیر خراباتم که در دیر مغان

خدمت جام و سبو را انتخابم کرده است

چل صباح اندر بزیر دست و پا چوب و لگد

[...]

میرزا حبیب خراسانی