خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۱۱
موسم عید است و ما نومید از دیدار یار
عالمی در عیش و نوش و ما و چشم اشکبار
هر کسی با یار در گشت گلستان است و من
زاشک سرخم شد کنار از داغ هجران لاله زار
جان نثار مقدم جانان نکرده، دم به دم
[...]
خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۳۱
عبدالرحمن، شیرمردان، شاه گردون، جاودان
با عموم شهرتش، مهر است مانند سها
توپ اژدروار را چون بر عراده تکیه داد
پاره شد خمپارهوَش قلب عدو زین اعتنا
حسب حال خصم ملهم گشت تاریخش بدل
[...]
خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۳۲
بود پیش از کار حارث، نام دیو بد سرشت
پس به هر گردون ورا نام دگر شد سرنوشت
عابد و زاهد، مودب در چهارم مستحیب
خاشع و شاکر مطیع است و عزازل در بهشت
خواند ابلیس خدا، یعنی ز رحمت ناامید
[...]
خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۳۴
یا خیالت را بگو تا رو بگردانَد ز من
چون به بستر آرزوی خواب باشد بیتوم
یا بیاسایم دمی با وی، فرو میرد مگر
آتش افروخته در استخوان پهلوم
من بدان سانم ز هجر تو که دانستی، ولی
[...]
خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۴۰
چیست بر آن کس که پوید خاک سالار عرب
مینبوید تا ابد بویای پر عطر و طرب
بر سرم چندان مصیبت ریخت از هجران تو
گر بریزد فی المثل بر روزها، گردند شب
خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۴۶
قاضئی مانند ملا مصطفی در سرزمین
نیست، قاضی خود بود چون دیگران شاهد بر این
میستاند تا نبیند نان او هرگز به خواب
خواب مستی از دو چشم دلبران نازنین