جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۶۴ - به هم رسیدن شیخ سری قدس سره و تاجر و خریداری کردن شیخ سری تحفه را از وی
که بود تحفه برگزیده ما
او خود و غیر خود رمیده ما
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰
تا پیش پای بیند دور از تو دیدهٔ ما
نزدیک کرده ره را پشت خمیدهٔ ما
از سیل گریهٔ ما آفت ز بسکه دیده است
ناید به روی ما باز رنگ پریدهٔ ما
زآسایشی که دارد رفته به خواب راحت
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۱
حلقه هر در باغی نشود دیده ما
باغ دربسته بود دیده پوشیده ما
در دل قانع ما نیست تزلزل را راه
لنگر بحر بود گوهر سنجیده ما
گرد غربت کندش زنده نهان در ته خاک
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۶
برق سبک عنان را پروای خار و خس نیست
دام و قفس چه سازد با دل رمیده ما؟
دست گرهگشایی است از کار هر دو عالم
در دامن توکل پای کشیده ما
هر چند دیده ها را نادیده می شماری
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۸
از باده پس نیامد، رنگ پریده ما
برگشتگی ندارد، صید رمیده ما
دیشب به ما درآویخت، امشب ز ما عنان تافت
گویی ندیده ما را، آن شوخ دیده ما
کندیم دل ز شمشاد، از بهر آن سهی قد
[...]
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲
ای چشم و چراغ دل غم دیدهٔ ما
در راه تو خاک شد دل و دیدهٔ ما
هجران تو بود، گفتمت تا دانی
تاراجگر بساط برچیدهٔ ما