×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰
آهِ عالمسوز را در سینه دزدیدن چرا؟
برق را پیراهنِ فانوس پوشیدن چرا
در میانِ رفته و آینده داری یک نفس
اینقدر هنگامه بر یک دم فروچیدن چرا
جامهای کز تن نروید، رزقِ مقراضِ فناست
[...]
۱۲ بیت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱
نیستی طفل، اینقدر بر خاک غلتیدن چرا؟
گِل به روی آفتابِ روح مالیدن چرا
جسمِ خاکی چیست کز وی دست نتوان برفشاند؟
گَردِ دست و پای خود چون گربه لیسیدن چرا
خاکِ صحرای عدم از خونِ هستی بهترست
[...]
۹ بیت
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴
جانب ما دیده را وا کرده پوشیدن چرا
آشنایی کردن و بیگانه گردیدن چرا
چرخ را در ناله آرد تیر آه خستگان
از نظر افتادگان را دیر پرسیدن چرا
سرمه بیگانه را در چشم خود جا داده یی
[...]
۶ بیت
وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۶
باغبان از ما در گلزار بندیدن چرا؟
جان گرفتن بهر یک نظاره نادیدن چرا؟
با نگاهی قتل من کردی و رفتی جان من
کام خود از خون من دیدی و رنجیدن چرا؟
لشکر مژگان مکش بر کشتگان ناز خود
[...]
۸ بیت