گنجور

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۶

 

یکی آلوده‌ای باشد، که شهری را ببالاید

چو از گاوان یکی باشد، که گاوان را کند ریخن

رودکی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۸

 

کسی خراب خرابات و مست می‌باشد

از او عمارت ایمان و خیر کی باشد

یکی وجود چو آتش بود نباشد آب

محال باشد یک مه بهار و دی باشد

منم خراب خرابات و مست طاعت حق

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۴۸

 

هر قبض اثر علت اولی باشد

صورت همه مقبول هیولی باشد

هر جزو ز کل بود ولی لازم نیست

کانجا همه کل قابل اجزا باشد

مولانا
 

سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸

 

آهو بره را که شیر در پی باشد

بیچاره چه اعتماد بر وی باشد؟

این ملح در آب چند بتواند بود

وین برف در آفتاب تا کی باشد؟

سعدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - وله فی‌تقلب الاحوال

 

بس که بعد از تو خزانی و بهاری باشد

شام و صبح آید و لیلی و نهاری باشد

دل نگهدار، که بر شاهد دنیی ننهی

کین نه یاریست که او را غم یاری باشد

تو بدین دولت شش روزهٔ خود غره مباش

[...]

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۷

 

تا در تن من هیچ رگ و پی باشد

اندر رگ من بجای خون می باشد

مستی نتوان زد ز می نسیه خلد

بر نقد زنم که داند آن کی باشد

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۶

 

در خانه اگر متاع دنیا باشد

در باز گذاشتن چه معنی باشد

چون باز نهادنش بدشواری هست

پس بستن و باز رستن اولی باشد

ابن یمین
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۲

 

به پیری چو نوجوانان تا کِیَم دل مست مِی باشد؟

جوانی تا به پیری پیری آخر تا به کی باشد؟

سخن با کس نمی‌گویم نفس از من نمی‌خیزد

مگر در مجلس جمعی که آنجا ذکر وی باشد

ز فرمان دل مجنون پریشانند اهل دل

[...]

اهلی شیرازی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۴

 

اسم باید که موافق بمسمی باشد

زشت رو کی سزد ار نام جمالا باشد

جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۰

 

نیام تیغ عالمگیر مستی موج می باشد

خدنگ دلنشین نغمه را قندیل نی باشد

به دل غیر از خیال جلوه‌ات نقشی نمی‌یابم

به جز حیرت‌کسی در خانهٔ آیینه‌ کی باشد

ز باغ عافیت رنگ امیدی نیست عاشق را

[...]

بیدل دهلوی