فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱ - پادشاهی جمشید هفتصد سال بود
تن آزاد و آباد گیتی بر اوی
بر آسوده از داور و گفتگوی
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱ - پادشاهی جمشید هفتصد سال بود
چو این گفته شد فرّ یزدان از اوی
بگشت و جهان شد پر از گفتوگوی
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۲ - مرداس تازی و فرزند ناخلفش ضحاک
بپرسید کاین چاره با من بگوی
نتابم ز رای تو من هیچ روی
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۲ - مرداس تازی و فرزند ناخلفش ضحاک
سر تازیان مهتر نامجوی
شب آمد سوی باغ بنهاد روی
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۳ - داستان رویش مار بر شانههای ضحاک
همیدون به ضحاک بنهاد روی
نبودش به جز آفرین گفت و گوی
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۳ - داستان رویش مار بر شانههای ضحاک
بدو گفت بنگر که از آرزوی
چه خواهی بگو با من ای نیکخوی
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۳ - داستان رویش مار بر شانههای ضحاک
که فرمان دهد تا سر کتف اوی
ببوسم بدو بر نهم چشم و روی
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۳ - داستان رویش مار بر شانههای ضحاک
نگر تا که ابلیس از این گفتوگوی
چه کرد و چه خواست اندر این جستجوی
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴ - سقوط جمشید
پدید آمد از هر سویی خسروی
یکی نامجویی ز هر پهلُوی
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴ - سقوط جمشید
سواران ایران همه شاهجوی
نهادند یکسر به ضحاک روی
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۲ - ارمایل و گرمایل و رهانیدن قربانیان مارهای مغزخوار روییده بر دوش ضحاک
پس آیین ضحاک وارونهخوی
چنان بد که چون میبدش آرزوی
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۲ - ارمایل و گرمایل و رهانیدن قربانیان مارهای مغزخوار روییده بر دوش ضحاک
کجا نامور دختری خوبروی
به پرده درون بود بیگفتگوی
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳ - کابوس ضحاک و پیشبینی موبدان برآمدن فریدون را
چنین گفت با نامور ماهروی
که مگذار این را ره چاره جوی
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳ - کابوس ضحاک و پیشبینی موبدان برآمدن فریدون را
سخن سربهسر موبدان را بگوی
پژوهش کن و راستی بازجوی
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۴ - زاده شدن فریدون، کشته شدن پدرش و پرورش او با شیر گاو برمایه
زمین کرده ضحاک پر گفت و گوی
به گرد جهان هم بدین جست و جوی
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۵ - کشته شدن گاو برمایه
نشد سیر ضحاک از آن جست جوی
شد از گاو گیتی پر از گفتگوی
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۶ - شانزدهسالگی فریدون و آگاهی او از گذشته و سرنوشت پدرش
فرانک بدو گفت کای نامجوی
بگویم تو را هر چه گفتی بگوی
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۶ - شانزدهسالگی فریدون و آگاهی او از گذشته و سرنوشت پدرش
پدر بد تو را و مرا نیک شوی
نبد روز روشن مرا جز بدوی
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۷ - کاوهٔ آهنگر و درفش کاویانی و ساخته شدن گرز گاوسر
همه سوی دوزخ نهادید روی
سپردید دلها به گفتار اوی
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۷ - کاوهٔ آهنگر و درفش کاویانی و ساخته شدن گرز گاوسر
گرانمایه فرزند او پیش اوی
ز ایوان برون شد خروشان به کوی