نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب اول » باب اول در دیباچه کتاب
تا شد دل خسته فتنه روی کسی
باریک ترم ز تاره موی کسی
دست همه کس نمیرسد سوی کسی
من خود چه کسم هیچ کس کوی کسی
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۱
تا شد دل خسته فتنهٔ روی کسی
باریک ترم ز تارهٔ موی کسی
دست همه کس نمی رسد سوی کسی
من خود چه کسم هیچ کس کوی کسی.
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۸ - یافتن عاشق معشوق را و بیان آنک جوینده یابنده بود کی وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ
چون نشینی بر سر کوی کسی
عاقبت بینی تو هم روی کسی
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۰۹
خوش آنکه گشاد چشم و دل سوی کسی
آشفته دل است از غم موی کسی
چون نیست گزیرش ز غمی هر که بود
باری غم دل به شادی روی کسی
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۳
مائیم اسیر دام گیسوی کسی
سودائی زلف عنبرین بوی کسی
ذرات جهان شده گرفتار چو من
در قید کمند حلقه موی کسی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۸۷
گرچه در سیر بهشتم از گل روی کسی
دوزخی در هر بن مو دارم از خوی کسی
می نهد زنجیر بر گردن صبا را نکهتش
اینقدر پیچیدگی بوده است با بوی کسی؟
من که شکر را به تلخی می چشیدم، این زمان
[...]
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۹
میکنم کعبه صفت طوف سر کوی کسی
برده از راه دلم را خم ابروی کسی
ای نسیم سحر امروز به خود میبالی
مگر افتاده رهت بر خم گیسوی کسی
سامری کاین همه در سحر به خود میبالید
[...]