×
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۰
خاست هر سو فتنه گویی فتنه جوی من رسید
بر سمند ناز ترک تندخوی من رسید
باد عنبربو چرا شد گرد مشکین بهر چیست
گر نه از صحرا غزال مشکبوی من رسید
اشک خونین بر رخ زردم نشانی بیش نیست
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵ - تتبع مخدوم
باز تیغ ظلم بر کف تندخوی من رسید
ریخت هر سویی دو صد خون تا به سوی من رسید
هر چه از طوفان اشک من رسید اندر غمش
بر همه روی زمین اول به روی من رسید
سنگباران فلک صد جا سرم را هم شکست
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲
بر گلویم تیغ ترک تند خوی من رسید
تشنه لب بودم که آبی بر گلوی من رسید
از نسیم وصل جانها را معطر شد دماغ
غالبا کز ره غزال مشکبوی من رسید
ژاله وش بارید ازو سنگ ملامت بر سرم
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴۹
باده منصور در جام و سبوی من رسید
صاف شد این سیل خونین تا به جوی من رسید
عالمی خوشوقت شد از نافه سودای من
بر جنون زد بر دماغ هر که بوی من رسید
گشت شیرین از صفای سینه من چون صدف
[...]