×
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۵ - جواب گفتن شیر خرگوش را و روان شدن با او
آب کاهی را به هامون میبرد
آب کوهی را عجب چون میبرد
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۳ - سخن گفتن لشکر با سام نریمان
ترا جادو از ره برون میبرد
به مکرت به دام جنون میبرد
امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳
مرا عشقت از ره برون میبرد
به کوی ملامت درون میبرد
گر اینست زنجیر زلف، ای حکیم
ترا هم به قید جنون میبرد
به تاراج دل چشم او بس نبود
[...]
شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷
رخش آتشم در درون میبرد
دو زلفش ز عقلم برون میبرد
ندانم چه شد عقل و اندیشه را
که عشقم به سوی جنون میبرد
دلم را که پر بود از عقل و هوش
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲
خدنگ تو چون ره به خون میبرد
مرا بر سرره جنون میبرد
به روز شکار تو تیر خدنگ
بشارت به صید زبون میبرد
جنون بین که از بزم او همنشین
[...]