گنجور

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی حیرت » گفتار یک صوفی با مردی که کلیدش را گم کرده بود

 

هر که گوید چون کنم، گو چون مکن

تا کنون چون کرده‌ای اکنون مکن

۱ بیت
عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۴۴

 

یا رب تو به فضل خویش موزونم کن

وز دست فضول خویش بیرونم کن

لطف تو به هیچ بخششی کم نشود

چون بیم کمیت نیست افزونم کن

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۸

 

ای لاله رخ مرو دلم از هجر خون مکن

بر داغ عشق درد جدایی فزون مکن

اسباب عزم راست مکن سرو من بخود

قد مرا ز بار مصیبت نگون مکن

در هجر آفتاب رخ خویش چون شفق

[...]

۵ بیت
فضولی
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۸۸

 

شکوه بیهوده از ناسازی گردون مکن

این جراحت را به شمشیر زبان افزون مکن

تلخی ایام را بر خود گوارا کن به صبر

تا ز می پر توان کرد این قدح پر خون مکن

دست افسوس است بار سرو موزون، زینهار

[...]

۱۲ بیت
صائب
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۸

 

بیش ازین بابا! دلم را خون مکن

زاده‌ی لیلی؛ مرا مجنون مکن

۱ بیت
عمان سامانی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۰ - در عدل انوشیروان

 

بیش از این ظالم دلش را خون مکن

هتک عرض زینب محزون مکن

۱ بیت
صامت بروجردی
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۹ - الله الصمد

 

پیش منعم شکوهٔ گردون مکن

دست خویش از آستین بیرون مکن

۱ بیت
اقبال لاهوری
 

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » اهلا و سهلا

 

والله خیرالماکرین گفت حق

رو مکر و افسون مکن

از مکر، دم درکش چنین گفت حق

حق را دگرگون مکن

پیمان‌شکن را خصم دین گفت حق

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار