×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۹
صبح چون از روی مشرق رو نمود
صحن مینا روضه مینو نمود
گیسوی شب شد سفید و آفتاب
نور شیبش از ته گیسو نمود
هندوی شب مرد و خورشید آتشی
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۴
آفتاب مه نقابی رو نمود
تو نکو می بین که او نیکو نمود
ذره ها روشن شدند از آفتاب
نور او بنگر که مارا هو نمود
دیده ام آئینهٔ گیتی نما
[...]
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش دوم - داستان گل و بلبل » بخش ۳۲ - مناجات کردن گل
به درگاه ایزد همی رو نمود
طلب ارزوی دل از او نمود
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۰ - در تهنیت عید صیام و تبریک مقرب الخاقان حسینقلی خان سعدالملک
پیر مغان باز دوش جانب خم رو نمود
خشتش از سر گرفت میکده خوشبو نمود
منادیِ میْکشی روان به هر سو نمود
صافی چون شد افق هلال ابرو نمود