×
فلکی شروانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹
کوشیدم و درد درد تو نوشیدم
کردی تو جفا و من فرو پوشیدم
کمتر شدی ار چه بیشتر کوشیدم
گوئی که به آتش آب می جوشیدم
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
من درین جوش گرم جوشیدم
وز تظلم سیاه پوشیدم
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۰
بس زهر که از دست غمت نوشیدم
بس جامه صبر و مردمی پوشیدم
جانا خبرت نیست که در بحر غمت
جان دادم و از میان جان کوشیدم
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۴۶ - قصه مشاهده کردن شیخ علی رودباری قدس سره مردن آن مرقع پوش شوریده حال را در محبت آن جوان مغرور به حسن و جمال
خرقه فقر و فاقه پوشیدم
در ره فقر و فاقه کوشیدم
میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۰
امشب به غم تو با قضا کوشیدم
چون در ته خم می کهن جوشیدم
دریا دریا می بلا نوشیدم
تا شعله آتش به گیا پوشیدم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۶ - جعل نامه و گرفتار ساختن مرد بیگناه
چون می انقلاب نوشیدم
از زن و بچه چشم پوشیدم