گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵۲

 

یکباره عهد یار فراموش کرده‌ای

دست مراد با که در آغوش کرده‌ای

گفتی حدیث خصم نگیری به گوش و من

دیدم به چشم خویش که در گوش کرده‌ای

ای دل اگر ز دست برفتی غریب نیست

[...]

جهان ملک خاتون
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۲۳

 

ما را چو عهد خویش فراموش کرده‌ای

گویا حدیث مدعیان گوش کرده‌ای

بر روی زهره خط غلامی کشیده‌ای

چون تار طره زیب بناگوش کرده‌ای

تا قلب عاشقان شکند لشکر غمت

[...]

حسین خوارزمی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۰۰

 

با زهر چشم خنده هم‌آغوش کرده‌ای

بادام تلخ را چه شکرپوش کرده‌ای؟

داریم چون قبا سر بندت هزار جا

ما را چه ناامید ز آغوش کرده‌ای؟

تا چشم را به هم زده‌ای، از سپاه ناز

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴۳

 

افسانهٔ وفایی اگر گوش کرده‌ای

یادم کن آنقدرکه فراموش کرده‌ای

لعلت‌خموش و دل‌هوس‌انشای‌صد سئوال

آبم ز شرم چشمهٔ بیجوش کرده‌ای

خیمازهٔ خیال تسلی کنار نیست

[...]

بیدل دهلوی