گنجور

عطار » هیلاج نامه » بخش ۶ - در اسرار عشق الهی فرماید

 

تو چندینی چرا خود دوست داری

به مغزی در حقیقت پوست داری

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۰ - در فنا و در یافتن بقای کل فرماید

 

ترا خود نیست اینجا دوستداری

اگرچه ماهم اندر پوست داری

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۵ - جواب دادن منصور شبلی را

 

اگرچه پوست اینجا دوست داری

تو بیمغزی بمانده پوست داری

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۱ - حکایت

 

خدا شو گر تو جانان دوست داری

تو مغزی چون نظر با پوست داری

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۶ - در شرح دادن خورشید وحدت در حجاب صورت فرماید

 

پلیدی در طبیعت دوستداری

نداری مغز دل تو پوست داری

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

چو احمد در دل و جان دوستداری

همه مغزی نه چون خر پوست داری

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

ترا تا این طلسمت دوستداری

ابی مغزی حقیقت پوست داری

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

چو خود را این چنین مر دوست داری

رها کردی تو مغز و پوست داری

عطار
 

شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۷۳ - گل شب‌بو

 

دلبرا بر روی ماهت این پریشان موست داری؟

سُنبل تر، یا سمن، یا زلف عنبربوست داری؟

قامت است این، یا بود شمشاد، یا باشد صنوبر

یا که سرو بوستانی، یا قد دلجوست داری؟

این هلال ماه گردون است، یا شمشیر برّان

[...]

شاطر عباس صبوحی