عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
چو زر در مغز داری دوست داری
وگرنه هرچه داری پوست داری
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶ - در اسرار عشق الهی فرماید
تو چندینی چرا خود دوست داری
به مغزی در حقیقت پوست داری
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۰ - در فنا و در یافتن بقای کل فرماید
ترا خود نیست اینجا دوستداری
اگرچه ماهم اندر پوست داری
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۵ - جواب دادن منصور شبلی را
اگرچه پوست اینجا دوست داری
تو بیمغزی بمانده پوست داری
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۱ - حکایت
خدا شو گر تو جانان دوست داری
تو مغزی چون نظر با پوست داری
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۵ - در پیدا آوردن حوّا از پهلوی چپ آدم در نمودار سیر کل فرماید
تو تا باشی هوا را دوستداری
ابی مغزی و عین پوست داری
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۵ - در پیدا آوردن حوّا از پهلوی چپ آدم در نمودار سیر کل فرماید
زهی جاهل که دنیا دوستداری
نداری مغز، جمله پوست داری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۶ - در شرح دادن خورشید وحدت در حجاب صورت فرماید
پلیدی در طبیعت دوستداری
نداری مغز دل تو پوست داری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
چو احمد در دل و جان دوستداری
همه مغزی نه چون خر پوست داری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
ترا تا این طلسمت دوستداری
ابی مغزی حقیقت پوست داری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
چو خود را این چنین مر دوست داری
رها کردی تو مغز و پوست داری
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۷۳ - گل شببو
دلبرا بر روی ماهت این پریشان موست داری؟
سُنبل تر، یا سمن، یا زلف عنبربوست داری؟
قامت است این، یا بود شمشاد، یا باشد صنوبر
یا که سرو بوستانی، یا قد دلجوست داری؟
این هلال ماه گردون است، یا شمشیر برّان
[...]