×
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۶
گفتم که بمیرم و نبینم که بر شود
بر تخت آل ناصر دین دیو غوریی
من هم کنم عبیر ابوالفتح زیر خاک
بی روی شوم سوری فرخنده سوریی
عمرم دراز گشت چرا تاز اهل غور
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و دوم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
اوفتاد از جوع در رنجورئی
دید اندر مسجدی مغفورئی
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
گر بود از پیشگه دستورئی
نیست جانم را ز شرحش دورئی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۸ - مثال رنجور شدن آدمی بهوَهم تعظیم خلق و رغبت مشتریان بهوی و حکایت معلم
چون نمیآید ورا رنجوریی
که بگیرد چند روز او دوریی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۹ - بیان اتحاد عاشق و معشوق از روی حقیقت اگر چه متضادند از روی آنک نیاز ضد بینیازیست چنان که آینه بیصورتست و ساده است و بیصورتی ضد صورتست ولکن میان ایشان اتحادیست در حقیقت کی شرح آن درازست و العاقل یکفیه الاشاره
جسم مجنون را ز رنج و دوریی
اندر آمد ناگهان رنجوریی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه
با چنین ناقابلی و دوریی
بخشد این غورهٔ مرا انگوریی