×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۶ - نامهٔ ششم اندر نواختن و خواندن دوست
بدان منگر که از من دور گشتی
چنین تابنده و پر نور گشتی
عطار » بلبل نامه » بخش ۷ - نصیحت گفتن باز بلبل را درآمدن بحضرت سلیمان علیه السلام و ملازمت شاه عادل عالم کردن
برنگ و بوی گل مغرور گشتی
ز نزد حضرت شه دور گشتی
عطار » بلبل نامه » بخش ۳۱ - مجادلهٔ بلبل با طاووس و تسلیم شدن طاووس به وی
به رنگ خویشتن مغرور گشتی
ز قرب حضرت شه دور گشتی
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۴ - پرسیدن عبدالسلام ازخضر از سرّ منصور
در این آتشکده مغرور گشتی
نخورده آبی از وی دورگشتی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹ - در معانی ما رَأَیْتُ شَیْئاً اِلّا رَأَیْتُ اللّهَ فیهِ فرماید
چو عشق آمد ز صورت دور گشتی
یقین اللّه را در نور گشتی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۰ - در معنی ان اللّه خلق ادم فی صورت الرّحمان فرماید
چرا بر نقش خود مغرور گشتی
از این کل از وصالش دور گشتی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۶ - در سؤال کردن کسی از منصور حلّاج در سرّ دوستی حق تعالی و جواب گفتن او با تمام فرماید
بیکباره چنین مغرور گشتی
از اینجا چونکه دور دورگشتی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲ - سؤال کردن شخصی از منصور در سرّ آدم (ع) و جواب دادن او
توئی آدم چرا مغرور گشتی
باندک چیز از آن دم دور گشتی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
کنون گر واصل این نور گشتی
حقیقت همدم منصور گشتی
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱
حاج باقر جان بقر بودی چرا بیقور گشتی
گاو بودی خر شدستی مار بودی مور گشتی
فرض با منکر شدی بر فسق خود اقرار کردی
بر تقلب های بی پایان خود مغرور گشتی
در هوای انگبین کندوی خود بر باد دادی
[...]