گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱۹

 

یک مشت خاکی ارچه دربند کاخ و کوخی

برگ از خدا طلب کن بگذار شاخ و شوخی

نیکوت داشت اول، نیکوت دارد آخر

این بیت معتقد ساز از قاضی تنوخی

خاقانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین

 

چه باید مُلکِ جان دادن به شوخی‌؟

که ننشیند کلاغش بر کلوخی

نظامی
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

بگو تا کی ز بی شرمی و شوخی

چه سنگین دل کسی، گویی کلوخی

عطار
 

امیر شاهی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴

 

دلا زین پس چو عنقا عزلتی جوی

که زال دهر بد مهر است و شوخی

کسی را مرغ زیرک خوان در این باغ

که ننشیند کلاغش بر کلوخی

امیر شاهی