×
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲
هر آنکس را که دلداری چو آن سرو سهی باشد
نه پندارم که جانش را ز تیمار آگهی باشد
رهین منتش هستند در هر گوشه ئی صد دل
وگر نزدیک تر خواهی یکی ز ایشان رهی باشد
خوش افتاده است با بیماری عشقم چو چشم او
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۷
عشق گنجینه اسرار الهی باشد
گر بدین گنج رسی هر چه تو خواهی باشد
نسبت عاشق و معشوق ز یکرنگی خاست
کهرُبا میل کهش از رخ کاهی باشد
هر که از نامه دل حرف غم غیر بشست
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۵
سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد
مرهم داغ دلم برق سیاهی باشد
فتنه ی دور جهان نیست ز تحریک کسی
بحر در موج نه از جنبش ماهی باشد
نگهی وقت شهادت ز تو شد قسمت ما
[...]
رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸
سوی آن کز تو دلش خوش به نگاهی باشد
سهل باشد که نگاهی ز تو گاهی باشد
مانع ای ابر کرم چیست که از رشحه ی تو
قطره ای قسمت لب تشنه گیاهی باشد
ارتو نسبت به من آن جور که باشد همه وقت
[...]