×
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۲
من مست عشقم زاهدا با ما مگو از عقل و دین
گه با خود و گه بیخودم، هذا جنون العاشقین
هشیار و مستم چیستم؟ مجنون عشق کیستم؟
نه هستم و نه نیستم، هذا جنون العاشقین
من عاشق دیوانهام، در عشق او افسانهام
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۴
از سرّ وحدت دم زدم هذا جنون العاشقین
کونین را برهم زدن هذا جنون العاشقین
بر طرهٔ پر خم زدم بر حرف لا و لم زدم
شادی کنان بر غم زدم هذا جنون العاشقین
بر شور و بر غوغا زدم بر لا و بر الا زدم
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۱۹
ای جان و ای جانان من هذا جنون العاشقین
ای وصل و ای هجران من هذا جنون العاشقین
راه مرا پایان تو ئی درد مرا درمان توئی
جان مرا جانان توئی هذا جنون العاشقین
دیوانه رویت منم آشفته مویت منم
[...]