گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۷ - بر داشتن رامین گنج موبد را گریختن به دیلمان

 

ز بهرِ آنکه مرد نام و ننگند

ز مردی سال و مه با هم به جنگند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۱

 

درین دیار عجب مطربان یک رنگند

که دل برند به صد راه و بر یک آهنگند

ز صحن سینه گشایند چشمه چشمه نور

به زخمه صیقل آیینه های پرزنگند

کلید شادی و شمشیر غم به کف دارند

[...]

نظیری نیشابوری
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵۵

 

بلا‌کشان محبت‌ گل چه نیرنگند

شکسته‌اند به رنگی‌ که عالم رنگند

چه شیشه و چه پری خانه‌زاد حیرت ماست

به آرمیدگی دل‌که بیخودان سنگند

ز عیب‌پوی ابنای روزگار مپرس

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۹۴

 

این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگند

چون مهره شطرنج به همسایه، به جنگند

برداشت صبا طرف نقاب تو، همانا

پیداست که گل های چمن باخته رنگند

حزین لاهیجی