گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲

 

تیره‌زلفا بادهٔ روشن کجاست

دیروَصلا رطلِ مردافکن کجاست؟

جرعه زراب است بر خاکش مریز

خاک‌مردِ آتشین‌جوشن کجاست؟

حلقهٔ ابریشم آنک ماه نو

[...]

خاقانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۵۴

 

ز اهل سخن مپرس مقام سخن کجاست

حسن غریب را که شناسد وطن کجاست؟

زان شعله ها که از دل پروانه سر کشید

روشن نشد که شمع درین انجمن کجاست

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۶۶

 

داغ مهر دوستانم کینه دشمن کجاست

کاروان بار منت گشته ام رهزن کجاست

راحت آتش پرستان خانه زاد آفت است

مرهم داغی به از خاکستر گلخن کجاست

اسیر شهرستانی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۲

 

از سیه مستی ندانم گل چه و گلشن کجاست

کو گریبان و چه شد پیراهن و دامن کجاست

نقش ارژنگ است از رنگینی نقش خیال

سادهٔ پرکار چون چشم سفید من کجاست

آفت ایوب دردم، تشنهٔ جام شفاست

[...]

جویای تبریزی