×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین
بیارید این پلید بد کنش را
بلایه گندپیر سگمنش را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۱ - تمام شدن ده نامه و فرستادن ویس آذین را به رامین
نشانه شد روانت سرزنش را
که بگزید از کنشها این کنش را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
نهاده گردن، آهو گردنش را
به آب چشم شسته دامنش را
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۶ - در صفت و نسب زلیخا که مغرب از طلوع آفتاب جمالش مشرق گشته بود بلکه به هزار درجه از آن گذشته
ندادی دست جز پیراهنش را
که در آغوش خود دیدی تنش را
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴
گر فهم کند طوطی شیرین سخنش را
بر تنک شکر نیک گزیند دهنش را
آن لب که در او هیچ مجال سخنی نیست
کس را چه دهن تا که بگوید سخنش را
ترسم که کند رنجه تنش را ورق گل
[...]
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۱ - وداع حضرت علیاکبر با مادر(ع)
بوسید رکاب توسنش را
بگرفت دو دست دامنش را