کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۸۴
ای دل ترا گر آرزوی بیغمی کند
آن کن تو نیز موسم گل کاد می کند
دانی که آدمی چه کند وقت نو بهار؟
می خوارگی و عاشقی و خرّمی کند
خیزد ببانگ بلبل و خسبد میان گل
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۲ - نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را
هر که دندان ضعیفی میکند
کار آن شیر غلطبین میکند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱ - حلوا خریدن شیخ احمد خضرویه جهت غریمان به الهام حق تعالی
آن مسیحا مرده زنده میکند
وان جهود از خشم سبلت میکند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱ - آمن بودن بلعم باعور کی امتحانها کرد حضرت او را و از آنها روی سپید آمده بود
لاف وا داد کرمها میکند
شاخ رحمت را ز بن بر میکند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۴ - قصهٔ آن زن کی طفل او بر سر ناودان غیژید و خطر افتادن بود و از علی کرمالله وجهه چاره جست
خواب را یزدان بدان سان میکند
کز دو عالم فکر را بر میکند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲ - تفسیر خذ اربعة من الطیر فصرهن الیک
همچو یغماجیست، خانه میکَند
زود زود انبان خود پر میکند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۹۴
چندان که ممکن است کسی مردمی کند
دم را چرا علم کند و کژدمی کند؟
نان جوی به سفره هر کس که هست ازوست
آدم زبان خویش اگر گندمی کند
طوفان نوح، کودک دریا ندیده ای است
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۴
با زخم ما مباد کسی مرهمی کند
ما را اسیر ننگ غم بی غمی کند
همسایه را ز پهلوی همسایه فیضهاست
خون جگر به زخم دلم مرهمی کند
فانوس بزن تو بی تو ز بس گشته است
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۹
بیرخت گل در چمن آشفتگیها میکند
غنچه با بوی تو در یک پیرهن جا میکند
پیش پیش رنگ رخسار خود از خود میرویم
در چنین دوری که چشمت کار صهبا میکند
راز در هر دل که جا گیرد نفس نامحرم است
[...]