گنجور

رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹

 

واجب نبود به کس بر، افضال و کرم

واجب باشد هر آینه شکر نعم

تقصیر نکرد خواجه در ناواجب

من در واجب چگونه تقصیر کنم؟

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹۴

 

گر کند یاریی مرا به غم عشق آن صنم

بتواند زدود زین دل غم خواره زنگ غم

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۱

 

داری مرا بدان که فراز آیم

زیر دو زلفکانت به نخچیزم

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۶۸

 

چون که زن را دید فغ، کرد اشتلم

همچو آهن گشت و نداد ایچ خم

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۵

 

دو جوی روان از دهانش ز خلم

دو خرمن زده بر دو چشمش ز خیم

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۶

 

بهارست همواره هر روزیم

به منکر فراوان، به معروف کم

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۷

 

مکن خویشتن از ره راست گم

که خود را به دوزخ بری بافدم

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۱۷

 

از تو خالی نگارخانهٔ جم

فرش دیبا فگنده بر بجکم

رودکی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود

 

از ابر اندر آمد به هنگام نم

جهان شد به کردار باغ ارم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۲

 

چنان بد که بودند روزی به هم

سخن رفت هر گونه از بیش و کم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۷

 

بدو گفت مهتر به روی دژم

که بر گوی تا از که دیدی ستم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۰

 

پس آن دختران جهاندار جم

به نرگس گل سرخ را داده نم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۱

 

که با دختران جهاندار جم

نشیند زند رای بر بیش و کم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۶

 

سزد گر بمانیم هر دو دژم

کزین سان پدر کرد بر ما ستم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۳

 

شب و روز بودند با او به هم

زدندی همی رای بر بیش و کم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۶

 

وز آن پس به چشم و به روی دژم

به ابرو ز خشم اندر آورد خم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۷

 

دو نرگس دژم و دو ابرو به خم

ستون دو ابرو چو سیمین قلم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۷

 

ده انگشت برسان سیمین قلم

برو کرده از غالیه صدرقم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۹

 

کمند از رهی بستد و داد خم

بیفگند خوار و نزد ایچ دم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۰

 

بدانگه که لوح آفرید و قلم

بزد بر همه بودنیها رقم

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۳۱۲