×
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » قصه سلطان محمود غزنوی با غلامش
همه خاصان شدند آگاه واز رشگ
فرو می ریختند از دیده ها اشگ
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۸۹
مسلمست که گنجشک نیست چون شهباز
ولی علاج ندارد ز پر زدن گنجشگ
تفاوتی که بود مشک و پشک را با هم
معینست ولیکن گزیر نیست ز پشگ
زرشگ اگرچه نباشد چو دانهٔ یاقوت
[...]
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۸۷ - آب بردن ح – ابوالفضل علیه السلام به خیام
فرو ریخت لختی چو ازدیده اشگ
خروشان گرفت از بر دوش مشگ
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۷
شکم از آب گشته همچون مشگ
دل ز خون مال مال و دیده ز اشگ
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۹ - جوانی، پیری، مرگ
نوازش کندشان چو دانا پزشگ
کند خشک از دیدگانشان سرشگ