×
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۰ - فی مذمّة اهل التّعصّب و نصیحة الفریقین وفّقهما اللّٰه تعالی
از بنای ثنای ایشانست
که بنانم چو شمع رخشانست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱ - یمدح السلطان الاعظم مالک رقاب الامم سلطان سلاطین العالم یمین الدّولة و امین الملّة کهف الإسلام و المسلمین ابا الحارث بهرامشاهبن مسعود نوّر اللّٰه مضجعه
نه که چون آفتاب رخشانست
نعل اسبش چو مه دُر افشانست
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۸) حکایت عبدالله مبارک با غلام
که هر دل را که از داغش نشانست
بیک دم پای کوبان جان فشانست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸ - در معنی من عرف نفسه فقد عرف ربه فرماید
زبانت گوهر معنی فشانست
ولی این جوهرت بس بی نشانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
جمال بی نشانت دُرفشانست
حقیقت قل هواللّه زان نشانست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰
چو زلف دوست دلم دایماً پریشانست
دو دیده از غم هجرانش گوهر افشانست
هنوز نرگس مستش میان خواب و خمار
لبش به کام دل شاد باده نوشانست
دلا اگر ز لبش بوسه ای همی دزدی
[...]
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۲۲
درینکتاب پریشان نبینی از تربیتت
عجب مدار که چون حال من پریشانست
هزار شکر که با یک جهان پریشانی
چو تار طرهٔ دلدار عنبرافشانست