گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه » شمارهٔ ۷

 

پروانه به شمع گفت: چون خوش افتاد

حالی که مرا با چو تو سرکش افتاد

گویند که در سوخته افتد آتش

این سوختهٔ تو چون در آتش افتاد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

دگر ره در میان آتش افتاد

دل او در غم آن دلکش افتاد

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۴ - در افعال شیطان و سخن گفتن ومکر او فرماید

 

ز خود بینی میان آتش افتاد

نهاد و بود او بس ناخوش افتاد

عطار
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۲

 

جهان را با غم رویت خوش افتاد

ز رخسارت دلم در آتش افتاد

چرا آن قامت زیبایش از ما

بنامیزد چو سروی سرکش افتاد

نظر در بوستان بر سرو کردم

[...]

جهان ملک خاتون