×
عطار » مختارنامه » باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه » شمارهٔ ۷
پروانه به شمع گفت: چون خوش افتاد
حالی که مرا با چو تو سرکش افتاد
گویند که در سوخته افتد آتش
این سوختهٔ تو چون در آتش افتاد
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
دگر ره در میان آتش افتاد
دل او در غم آن دلکش افتاد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۴ - در افعال شیطان و سخن گفتن ومکر او فرماید
ز خود بینی میان آتش افتاد
نهاد و بود او بس ناخوش افتاد
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۲
جهان را با غم رویت خوش افتاد
ز رخسارت دلم در آتش افتاد
چرا آن قامت زیبایش از ما
بنامیزد چو سروی سرکش افتاد
نظر در بوستان بر سرو کردم
[...]
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۴ - در رفتن شیرین به کوه بیستون و گفتگوی او با فرهاد و بیان مقامات محبت
سرم با تاج شاهان سرکش افتاد
ولی سوز گدایانم خوش افتاد
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۹ - رفتن داماد به خانهٔ عروس و در راه فرود آمدن دیوار بر سر او
چو در شهر این صدای ناخوش افتاد
همی گفتی که در شهر آتش افتاد