گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۴

 

چو بر قناعت ازین گونه دسترس دارم

چرا ازین و از آن خویشتن ز پس دارم

خدای داند کز هر چه جز خدای بود

ازو طمع چو ندارم گرش به کس دارم

سنایی
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۴۵ - در حسب حال و وارستگی خویش

 

امید و بیم دهد خلق را مسخر خویش

بدین دو خویشتن از خلق بازپس دارم

مرا چو در دل از این هر دو هیچ نیست ازو

هزار ناکس پیشم گرش به کس دارم

انوری
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۳

 

نگارا با رخ خوبت نه من تنها هوس دارم

برای شکری چون تو چو خود چندین مگس دارم

سعادت درد عشق تو بصاحب دولتان بخشد

مرا آن بخت خود نبود ولیکن این هوس دارم

بهای گوهر وصلت نباشد پادشاهانرا

[...]

سیف فرغانی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳

 

چمن پیرای صبحم کیمیای خاروخس دارم

به هر شاخی ترنج آفتابی پیش رس دارم

نه ذوق ناله‌ام بی‌تاب دارد نه غم محمل

هوای پای‌بوس ناله فرمای جرس دارم

پر پروانه‌ام در حسرت پرواز گم بادا

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶۰

 

چمن پیرای صبحم کیمیای خار و خس دارم

به هر شاخ ترنجی آفتابی پیش‌رس دارم

پر پروانه‌ام در حسرت پرواز گم بادا

اگر امید دودی از چراغ هیچ کس دارم

فصیحی هروی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۰

 

به جامم بادهٔ ناب است و خون دل هوس دارم

نمی‌خواهم گل از کس، تا به داغی دسترس دارم

درای محمل نازم، به حسن صوت مشهورم

ز شوق ناله‌ای، صد کاروان از پیش و پس دارم

گلستان ترا ای باغبان غارت نخواهم کرد

[...]

سلیم تهرانی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۱۱

 

ملامت چون کنم اهل هوس را، کز گل رویت

چو می بینم، هوس در دل زیاد از بوالهوس دارم

خدا داند که بعد از پختگی دستم رسد یا نه

به باغ وصل، رو بر میوه های نیمرس دارم

من آن باغ خزان فرسوده ام در کشور هستی

[...]

طغرای مشهدی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۴

 

چو صبح از آفتابی طلعتی یک دم هوس دارم

برآید کام من شاید بکوشم تا نفس دارم

تمنّای گلستانم نگیرد دامن رغبت

که من شاخ گلی با خود ز هر چوب قفس دارم

ز شاخ همّتم با دست کوته میل گلچینی است

[...]

فیاض لاهیجی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۲

 

نگه در دیده مانند گلی در دام خس دارم

نفس در سینه همچون عندلیبی در قفس دارم

سرشکم برده هر جا پاره دل لاله می کارد

ندارم لاله زار گریه دشت پر جرس دارم

به کس هرگز نیفتاده است کارم عشق را نازم

[...]

اسیر شهرستانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۲

 

به دشت بیخودی آوازهٔ شوق جرس دارم

ز فیض دل تپیدنها خروشی بی‌نفس دارم

درین‌ گلشن نوایی بود دام عندلیب من

ز بس نازک دلم از بوی‌ گل چوب قفس دارم

نشاط اعتبارم کرد بی‌تاب تپیدنها

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۳

 

پر افشانم چو صبح اما گرفتاری هوس دارم

به قدر چاک دل خمیازهٔ شوق قفس دارم

فسون اعتبار افسانهٔ راحت نمی‌باشد

چو دریا درخور امواج وقف دیده خس دارم

به‌گفت‌وگو سیه تا چند سازم صفحهٔ دل را

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۴

 

درین حیرتسرا عمریست افسون جرس دارم

ز فیض دل تپیدنها خروشی بی‌نفس دارم

چو مژگان بسمل پروازم و از سستی طالع

همین بر پرفشانیهای خشکی دسترس دارم

به صاف جام الفت‌ کز طریق‌ کینه‌‌جوییها

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۶۶

 

دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس دارم

که چون دل، بلبل شوریده حالی در قفس دارم

نشد آسودگی حالی، نصیب کاروان ما

به هر وادی خروش دلخراشی، چون جرس دارم

عجب رسمی ست شهرستان دنیا را تماشا کن

[...]

حزین لاهیجی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹

 

بحسرتی که چرا جای در قفس دارم

ز سوز درد کنم ناله تا نفس دارم

فضای تنگ قفس نیست در خور پرواز

پریدنی به میان هوا، هوس دارم

گدای خانه به دوش و سیاه مست و خموش

[...]

فرخی یزدی