اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۷ - آمدن فغفور به جنگ نریمان
ز پیش سپه پیل تیرست و شست
شده زیر پی شان سر کوه پست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۷ - آمدن فغفور به جنگ نریمان
بدانست کافتاد خواهد شکست
سبک نزد شه رفت زیجی به دست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۷ - آمدن فغفور به جنگ نریمان
همی هر کسی مردم خویش جست
یکی کشته برد و یکی مرده شست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۷ - آمدن فغفور به جنگ نریمان
تو گفتی که هر یک عروسیست مست
نوان و آستینها فشانان به دست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۷ - آمدن فغفور به جنگ نریمان
به خواری کشد چون به مهرت ببست
به پای افکند چون کشیدت به دست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۸ - رسیدن گرشاسب به نزد نریمان و گرفتاری فغفور
از آن پس نریمان چو شد چیره دست
پس از رزم در بزم و شادی نشست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۸ - رسیدن گرشاسب به نزد نریمان و گرفتاری فغفور
بیاورد بالای تا بر نشست
پیاده همی شد رکیبش به دست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۸ - رسیدن گرشاسب به نزد نریمان و گرفتاری فغفور
دو صد خوان ز زر وز جزع و جمست
وز آلتش خروار تیرست و شست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۸ - رسیدن گرشاسب به نزد نریمان و گرفتاری فغفور
پر از نقره صندوق تیرست و شست
ز زرش همه قفل و زنجیر بست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۹ - نامه گرشاسب به نزد فریدون
نگارید نام خدای از نخست
که بی نام او دین نیاید درست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۹ - نامه گرشاسب به نزد فریدون
به هر شاه بر باژ کردم نخست
جز از کام شه کس نیارست جست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۹ - نامه گرشاسب به نزد فریدون
کنیزان دوشیزه تیرست و شست
به رخ هر یک آرایش بت پرست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۹ - نامه گرشاسب به نزد فریدون
ز یزدان شمر نیک و بدها درست
که گردون یکی ناتوان همچو تست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۰ - خبر یافتن فریدون از آمدن نریمان
بگویش گناه از تو آمد نخست
که فرمان ما داشتی خوار و سست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۰ - خبر یافتن فریدون از آمدن نریمان
نخستین گرفتند بر خوان نشست
پس از آن گه به بگماز بردند دست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۰ - خبر یافتن فریدون از آمدن نریمان
هزار از بزرگان خسرو پرست
تکوک بلورین و بالغ به دست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۱ - پاسخ نامه گرشاسب از فریدون
بر او باژ و ساو همه چین نخست
نبشت و ستد عهدی از وی درست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه
کنون گویی آگه نی ام ز آن درست
همه کس شناسند کآن نزد تست