گنجور

خواجه عبدالله انصاری » مواعظ » موعظهٔ چهارم - در مذمت دنیای ملامت کیش و سرزنش آن بیش از پیش و شناسائی گوهر خویش که باعث حق شناسی است به بینش دور اندیش

 

تا چند ببازوی خودت پست شوی

بشتاب که از فنای خود هست شوی

از مایه و سود دو جهان دست بشوی

سود تو همان به که تهیدست شوی

خواجه عبدالله انصاری
 

عین‌القضات همدانی » لوایح » فصل ۱۶۳

 

در عشق اگر نیست شوی هست شوی

در عقل اگر هست شوی پست شوی

وین بوالعجبی ببین که از بادۀ عشق

هشیار گهی شوی که سرمست شوی

عین‌القضات همدانی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۲ - مثال

 

گه سرافراز و گاه پست شوی

گاه ناچیز و گاه هست شوی

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۰ - در تدبیر این سفر

 

بت شکن باش، تا که چست شوی

بت رها کن، که تن درست شوی

اوحدی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۶

 

می نوش نه آنچنان که از دست شوی

در پای خسان چون خاک ره پست شوی

بیداری عیش شب بفریاد چه سود

کز خواب صبوحی چو سگان مست شوی

اهلی شیرازی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۲ - فانی اصفهانی رَحِمَة اللّه

 

منشین از پا وگرنه پابست شوی

وز پای اگر نیفتی از دست شوی

هشیار گر آیی برِ ما مست شوی

وز هستی اگر نیست شوی هست شوی

رضاقلی خان هدایت