×
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۶
عشق جان عاشقان است ای پسر
عشق جانان ، جان جان است ای پسر
عشق نور دیدهٔ مردم بود
گرچه از مردم نهان است ای پسر
عشق جان است و همه عالم بدن
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۷
مه نقاب آفتاب است ای پسر
آفتاب مه نقال است ای پسر
شب چنین باشد ولی چون روز شد
روشن است و آفتابست ای پسر
می نماید عالمی در چشم ما
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۸
عشق او ما را به کام است ای پسر
دل که باشد جان کدام است ای پسر
عاشقی در عشق اگر جان را نداد
نزد کامل ناتمام است ای پسر
مجلس عشق است و ما مست و خراب
[...]
کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳
ماه رویت آفتاب است ای پسر
آفتاب مه نقاب است ای پسر
عکس رخسار شما در جسم و جان
همچو خورشید در آبست ای پسر
بر سر دریای چشمم تا ابد
[...]