×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
سنان نیزه گفتی بابزن بود
برو بر مرغ، مرد تیغزن بود
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۳
دوشم ز فراق تو همه شیون بود
چشمم چو پر از خون شده پرویزن بود
بر هر مژه خونی که مرا درتن بود
چون دانهٔ نار بر سر سوزن بود
عطار » منطقالطیر » بیان وادی فقر » حکایت مفلسی که عاشق پسر پادشاه شد و بدین گناه او را محکوم به مرگ کردند
حاجت این لشگر گُربُز نبود
این بگفت و گوییی هرگز نبود
عطار » منطقالطیر » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ
زو کسی را خواریی هرگز نبود
ور بود زو خواریی از عز نبود
عطار » خسرونامه » بخش ۳۳ - دفن کردن گل دایه را و رفتن با خسرو به روم
زمین از زرّ و گوهر موجزن بود
جهانی در جهانی مرد و زن بود
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۵ - ضبط کن سه عضوخود را در سه جا
چوچشم از پی دولت زن بود
از آن چشم به چشم سوزن بود