نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸
وقت شد سبزه فرش در پیچد
ابر خرگه به یکدگر پیچد
آفتاب از کمین برآرد سر
پنجه ابر باد برپیچد
مسند سبزه نخل بگذارد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰۷
کسی تا کی به دامان شب و آه سحر پیچد؟
به تحقیق خبر تا چند در هر بیخبر پیچد؟
نسازد مرگ بی شیرازه اوراق وجودش را
خیال غنچه او هر که را بر یکدگر پیچد
حباب از عهده تسخیر دریا برنمی آید
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۱
عرق بر خویش چون از تاب آن گلبرگ تر پیچد
سرشک از غیرتم در دیده، چون آب گهر پیچد
نقاب افگنده برخوان شرح حال بیزبانان را
که میترسم زبان نامه هم در یکدگر پیچد
نبیند کشتی ما روی آسایش در این دریا
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۲
جنون اندیشهای بگذار تا دل بر هنر پیچد
بهدانش نازکن چندانکه سودایی به سر پیچد
حصول کام با سعی املها برنمیآید
عنان ریشه دشوار است تحصیل ثمر پیچد
نگه محو جمال اوست اما چشم آن دارم
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۳
به روی عالمآرا گر نقاب زلف درپیچد
بیاض صفحهٔ کافور را در مشک تر پیچد
گهی چون طفل اشکمن درآغوش نگه غلتد
گهی چون سبزهٔ مژگان به دامان نظر پیچد
اگر گویم ز زلف خود رهایی ده دل ما را
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۴
نه با سازهوس جوشد نه برکسب هنرپیچد
طبیعت چون رسا افتد به معنی بیشتر پیچد
به این آشفتگی ما را کجا راحت چه جمعیت
هوای طرهات جای نفس بر دل مگر پیچد
گمان حلقهٔ دام است آن صید نزاکت را
[...]