وقت شد سبزه فرش در پیچد
ابر خرگه به یکدگر پیچد
آفتاب از کمین برآرد سر
پنجه ابر باد برپیچد
مسند سبزه نخل بگذارد
ز افسر غنچه شاخ سر پیچد
همه ذرات خاک بت گر را
تار زنار بر کمر پیچد
حسن و رنگی جهان نموده به وهم
سیمیا را بساط درپیچد
زاغ گرنه به حد کند پرواز
بهمش چرخ بال و پر پیچد
اصل بهتر که ترک فرع کند
پای در دامن اثر پیچد
دیده سیل بهار شد که جهان
به هم اوراق خشک و تر پیچد
تر و خشکی که کوه و صحرا راست
خرده لاله در شرر پیچد
زحمت خار و رنج خارا را
لاله در پاره جگر پیچد
ارغوان را که خون کند سیلان
ساعد از نوک نیشتر پیچد
بس فریب چمن «نظیری » دید
از بهشتش عنان نظر پیچد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.