گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴

 

می‌آشام غمت پیمانه و ساغر نمی‌دارد

به جز تبخاله بر لب ساغر دیگر نمی‌دارد

ندانم از خدا برگشته مژگانت چه می‌خواهد

که سر از سجده محراب ابرو برنمی‌دارد

تو بی‌پروا درون دل، ولی از حال او غافل

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳ - و نیز

 

تفنگ شاه جهان دلبریست تنگ دهان

که کس دریغ ازو جان و سر نمی دارد

بلب فزا دل زیباش دلنشین خالیست

که دیده بانش ازو چشم برنمی دارد

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵۲

 

هنرور را هنر گرد غم از دل برنمی دارد

که پروای لب خشک صدف گوهر نمی دارد

دلیل جوهر ذاتی است دلجویی ضعیفان را

که هر تیغی که باشد کند، سوزن بر نمی دارد

اگر خواهی دل روشن به آه گرم زور آور

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵۳

 

ز آه عاشقان اندیشه‌ای اختر نمی‌دارد

ز دود تلخ پروا دیده مجمر نمی‌دارد

به تلخی صبر کن تا معدن گوهر توانی شد

که آب بحر چون شیرین شود گوهر نمی‌دارد

ز آسیب شکستن نیست شاخ پرثمر ایمن

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۵۰

 

سیه دل از غم دنیا خطر نمی دارد

که خون مرده غم نیشتر نمی دارد

ز انقلاب جهان فارغند بی مغزان

کف از تلاطم دریا خطر نمی دارد

به قدر تلخی محنت بود حلاوت عیش

[...]

صائب تبریزی