گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - خر خمخانه

 

خر خمخانه لگد میزند از دور مرا

تا بنزد یکی تا . . . ایه به . . . ون در برمش

من بحمدان هجا هستم خر . . . ای همی

تا لگد میزند او بر من، ون میدرمش

بهجا گفتن سرد از دهنی چون . . . س خر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رسیدن نوفل به مجنون

 

می‌گفت فسانه‌های گرمش

چندانکه چو موم کرد نرمش

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۱) حکایت ابرهیم علیه السلام

 

چنان در حکم تو دیدیم نرمش

که آتش سرد شد از عشق گرمش

عطار
 

جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۳

 

کیست دانی کریم آن که ز بند

نیست آگه خزانه درمش

هرچه آید بر او چه جد و چه هزل

همه گردد بهانه کرمش

جامی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۷

 

دریغ آن پی سپردن نرم نرمش

دریغ آن سر به جیب از فرط شرمش

یغمای جندقی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۳ - در وفات حضرت یوسف(ع)

 

گذار بار دگر تا به خیمه گه برمش

که جمله چشم براهند و مضطرب حرمش

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۲ - در بیان روایت ام حبیبه

 

به کوفه بر دو گرامی نمود و محترمش

نمود از سر تعظیم بانوی حرمش

صامت بروجردی
 

ملک‌الشعرا بهار » ترکیبات » منقبت

 

دل گر از راه برون رفت به راه آورمش

پردهٔ خود سری وکبر ز هم بر درمش

پس به خلوتگه معشوق حقیقی برمش

برم اندر حرم شاه و کنم محترمش

ملک‌الشعرا بهار