گنجور

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۴) حکایت اصمعی با آن مرد صاحب ضیف و زنگی حادی

 

مرا گفتا گناهی کرده‌ام من

که زین زنجیر و غلّ آزرده‌ام من

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

چو زلف تو دریده پرده‌ام من

که بر روی تو عشق آورده‌ام من

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

 

که چل حج پیاده کرده‌ام من

به انصافی بسی خون خورده‌ام من

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۱ - المقاله الثانیه و العشرون

 

بساط مفسلی گسترده‌ام من

بسی دیوانگیها کرده‌ام من

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۲ - در آگاهی دادن دل در عین منزل و او از آن عاشق بودن فرماید

 

بسی چوگان عشقت خورده‌ام من

از آن در عشق تو خو کرده‌ام من

عطار
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۸ - درشرح حال خودگوید

 

که هر جائی دلی گم کرده ام من

به زلف رهزنت پی برده ام من

بلند اقبال
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۴۶ - ز شاخ آرزو بر خورده ام من

 

ز شاخ آرزو بر خورده ام من

به راز زندگی پی برده ام من

بترس از باغبان ای ناوک انداز

که پیغام بهار آورده ام من

اقبال لاهوری