گنجور

خواجه عبدالله انصاری » مواعظ » موعظهٔ اول - در تحقیق معرفت حق و عاقبت اندیشی و توفیق عبادت موثق و درجه درویشی

 

شرطست که چون مرد شوی درد شوی

خالی تر و ناچیزتر از گرد شوی

هر کو ز مراد کم کند مرد شود

کم کن الف مراد تا مرد شوی

خواجه عبدالله انصاری
 

عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۲۶

 

گر از همگی خویشتن فرد شوی

در کعبهٔ جان محرم این درد شوی

ور همچو زنان درین این بحر محیط

آبستن آن نظر شوی مرد شوی

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و سوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۱

 

خواهی که ز شغل دو جهان فرد شوی

با اهل صفا همدم و همدرد شوی

غایب مشو از دردِ دلِ خویش دمی

مستحضرِ درد باش تا مرد شوی

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶۵

 

در رخ عشق نگر تا به صفت مرد شوی

نزد سردان منشین کز دمشان سرد شوی

از رخ عشق بجو چیز دگر جز صورت

کار آن است که با عشق تو هم درد شوی

چون کلوخی به صفت تو به هوا برنپری

[...]

مولانا
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۷ - در عشق

 

عقل ورزی، ز کار سرد شوی

عشق ورز، ای پسر، که مرد شوی

اوحدی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲ - انصاری هروی نَوَّرَ اللّهُ مضجعه

 

شرط است که چون مرد ره درد شوی

خاکی تر و ناچیزتر از گرد شوی

هرکو ز مراد کم شود مرد شود

بفکن الف مراد تا مرد شوی

رضاقلی خان هدایت