×
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷
رخ تو رونق قمر بشکست
لب تو قیمت شکر بشکست
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
صف عقلم به یک نظر بشکست
بر در دل رسید و حلقه بزد
[...]
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۷۰ - در معنی این حدیث مصطفی صلی اللّه علیه و آله و سلم که موتوا قبل ان تموتوا
قلم اینجا رسید و سر بشکست
خانه زو شد خراب و در بشکست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱
روی تو رایت قمر بشکست
لب چون قند تو شکر بشکست
ماه رویت چو بدر گشت تمام
روشنایی روی خور بشکست
دُرّ دندان و حُقّه دهنت
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۰
ترک من زلف سمن سا چو برخ بربشکست
رونق برگ گل و توده عنبر بشکست
زده بر تارک مه تاجکی از مشگ طری
تاج دارا بسر و افسر قیصر بشکست
پرده بردار زرخ تا بمنجم گویم
[...]