رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴
آمد بر من، که؟ یار، کی؟ وقت سحر
ترسنده، ز که؟ ز خصم، خصمش که؟ پدر
دادمش دو بوسه، بر کجا؟ بر لب تر
لب بُد؟ نه، چه بُد؟ عقیق، چون بُد؟ چو شکر
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۲
کسی را که باشد به دل مهر حیدر
شود سرخ رو در دو گیتی به آور
ایا سروبن، در تک و پوی آنم
که: فرغند آسا بپیچم به توبر
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۳
نگارینا، شنیدستم که: گاه محنت و راحت
سه پیراهن سلب بودهست یوسف را به عمر اندر
یکی از کید شد پر خون، دوم شد چاک از تهمت
سوم یعقوب را از بوش روشن گشت چشم تر
رخم ماند بدان اول، دلم ماند بدان ثانی
[...]
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۲
هیچ شادی نیست اندر این جهان
برتر از دیدار روی دوستان
هیچ تلخی نیست بر دل تلخ تر
از فراق دوستان پر هنر
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۸
سر فرو بردم میان آبخور
از فرنج منش خشم آمد مگر
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۶
دمنه گفت او را: جزین آوا دگر
کار تو نه هست و سهمی بیشتر
شهید بلخی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۳
در کوی تو ابیشه همی گردم ای نگار
دزدیده تا مگرت ببینم به بام بر
شهید بلخی » ابیات پراکنده از مثنویی در بحر خفیف » شمارهٔ ۳
تنش از نازکی ز بار نظر
کسوت خون کشد چو لاله به بر
شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰
بر دل مکن مسلط گفتار هر لتنبر
هرگز کجا پسندد افلاک جز تو را سر
ابوالعلاء شوشتری » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۱
میگفت به دندان بتم عقد درر
من همچو توام خوشاب و پاکیزه گهر
خندانخندان به زیر لب گفت : خموش
بربسته دگر باشد و بررسته دگر
دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹ - قصیده
پریچهره بتی عیار و دلبر
نگاری سرو قدّ و ماه منظر
سیه چشمی که تا رویش بدیدم
سرشکم خون شدهست و بَرّ مشجر
اگر نه دل همیخواهی سپردن
[...]
دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۴
که را رودکی گفته باشد مدیح
امام فنون سخن بود ور
دقیقی مدیح آورد نزد او
چو خرما بود برده سوی هَجَر
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم
چو دانا تَوانا بُد و دادگَر
از ایرا نکرد ایچ پنهان هنر
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۱ - در داستان ابو منصور
به چشمش همان خاک و هم سیم و زر
کریمی بدو یافته زیب و فر
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود
ز خاور بیاراست تا باختر
پدید آمد از فرّ او کان زر
فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود
مگر کز پدر یاد دارد پسر
بگوید تو را یک به یک در به در
فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۲ - جنگ هوشنگ نوهٔ کیومرث با دیوان به کینخواهی پدرش سیامک
به نزد نیا یادگار پدر
نیا پروریده مر او را به بر
فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۱ - پادشاهی هوشنگ چهل سال بود
به فرمان یزدان پیروزگر
به داد و دهش تنگ بستم کمر