×
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۸ - در وصف بهار و مدح محمدبن نصر سپهسالار خراسان
عاشق ز مهر یار بدین وقت میخورد
چون میگرفت عاشق، بر باغ بگذرد
اطراف گلستان را چون نیک بنگرد
پیراهن صبوری چون غنچه بردرد
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۰۷ - نامه کردن کوش به سوی ضحاک
از اسبان تازی به تگ بگذرد
همی پنجه ی پیل با هم درد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۷۴ - شناختن هر حیوانی بوی عدو خود را و حذر کردن و بطالت و خسارت آنکس کی عدو کسی بود کی ازو حذر ممکن نیست و فرار ممکن نی و مقابله ممکن نی
حیلت او از سبالش نگذرد
چنبرهٔ حجرهٔ قمر چون بر درد
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۶۹ - تعزیت گفتن حکیم دوم
ز محنت غباری اگر بگذرد
به دامان عیشش گریبان درد
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۳
غم و فرح بمن می پرست میگذرد
که در دو صاف جهان هر چه هست می گذرد
نه آنچنان گذرد عیش ما که میخواهیم
ولی بهمت رندان مست می گذرد
چو بخت نیست به شیرین کجا رسد فرهاد
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷۸ - در بیان قطع شدن دست عارف در آن شب
پرده برگیرد چه از حد بگذرد
دست قهرش پرده ها را بردرد
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۷ - ترجمهٔ اشعار شاعر انگلیسی
سپیده چو از خاوران بگذرد
گریبان شام سیه بردرد